نقد مدل مدیریتی نظام در برخورد با اعتراضات فوت مهسا امینی
مهسا امینی که چند روز پیش پس از بازداشت توسط گشت ارشاد در مقر پلیس واقع در خیابان وزرا درگذشت
پیرو فوت وی اعتراضاتی در سطح جامعه و در بستر فضای مجازی و حقیقی رخ داد.
اعتراضاتی که سبب کشته شدن تعدادی از شهروندان ایرانی گردید و فضای مسمومی علیه جمهوری اسلامی به وجود آورد.
اما ذکر چند نکته در اینجا ضروری است:
۱. پیرو فوت نامبرده نیروی انتظامی بعد از واکنش افکار عمومی و اعتراضات در فضای مجازی اقدام به انتشار فیلم یک دقیقهای فوت نامبرده نمود.
انتشار این فیلم که تقطیع شده بود نه تنها سبب خاموش شدن اعتراضات نکردید بلکه بر ابهام افزود
ابهام فقط سبب دمیده شدن در آتش اعتراضات گردید.
اولا این فیلم باید به صورت کامل پخش می گردید
ثانیا فحوای فیلم نشان میدهد برخلاف ادعای نیروی انتظامی مبنی بر کاهش اعتراضات، عملا ابهام افزوده شد.
رفتار مواخذه گرایانه مامور زن انتظامی در فیلم مزبور و همچنین عدم رسیدگی به وضعیت فرد بازداشتی توسط مامور زن، سبب گردید آتش اعتراضات بیشتر گردد.
۲. جمهوری اسلامی به جای رویکرد اقناع گرایانه در این موضوع، همچنان بر رویکرد اقتدارگرایانه خود ادامه داد. پاسخ فرمانده انتظامی تهران بزرگ گویای اینست که اصولا اشتباهی توسط مامورین انتظامی روی نداده است. همچنین وی در بیانیه خود رویکردی طلبکارانه داشت.
۳. جمهوری اسلامی به جای اقناع مبنی بر کاهش اعتراضات، معلول ها را از بین برد. به جای مدیریت فضای مجازی بر قطع کامل اینستاگرام، واتساپ، لینکدین و کاهش سرعت اینترنت ادامه داد.
۳. رویکرد اصلی جمهوری اسلامی مبنی بر اقدام سلبی هزینه زا در بحث حجاب، علاوه بر افزایش هزینه های نطام، سبب کاهش سرمایه نظام میشود.
۴. مهسا بهانه است؛ در اعتراضات اخیر راس جریان وابسته به خارج اگر تصور شود، اکثریت بدنه هیچگونه وابستگی به خارج ندارد. بدنه در واکنش به اعتراضات نهفته و خاموشی که ناشی از سیاستهای سالهای اخیر دولت است وارد میدان شده است. میدانی که میداند هزینه زاست و شاید منجر به بازداشت و حتی اعدام افراد شود.
این اعتراضات ناشی از سیاستهای اقتصادی نابخردانه دولتها، در بحث بیکاری و رفاه و تورم، افزایش یکباره هزینه های زندگی، کاهش سهمیه سوخت خصوصا در مناطق مرزی، حذف ارز ترجیحی و افزایش یکباره و انفجاری قیمت مواد و کالاهای اساسی، افزایش یکباره قیمت سوخت (سه برابر شدن) در دولت قبل و... است.
همچنانکه اساتید ما می گفتند و می گویند نظام باید سوپاپهایی جهت گفتگو با مردم و راههایی برای احترام به افکار عمومی و نظر آحاد در نظر بگیرد.
گوش ندادن به صدای مردم خصوصا طبقات پایین جامعه سبب خواهد شد تا با جرقه ای مثل فوت مهسا امینی، خشم نهفته عمومی هویدا گردد.
این خشم هویدا شده سبب کاهش قدرت و نفوذ دولت در داخل و خارج خواهد شد.
شهرهایی شاهد اعتراضات بوده ایم که در طول تاریخ چهل و اندی انقلاب هیچگونه اعتراضی نداشته اند
نظام نیز به جای خوشحالی ظاهری در اینکه اعتراضات خوابیده و اعتراضات و اغتشاشات مدیریت شده باید به فکر این باشد تا سرمایه اجتماعی خود را ترمیم نماید.
بدون شک دولت شاه از لحاظ قدرت نظامی و امنیتی در مواجهه با مردم، مقتدرتر بود ولی چون به اعتراضات مردم ترتیب اثر نمیداد سقوط کرد.