ترجمه مقاله "فناوری ، سازمان و نظامی سازی اطلاعات: تجربه ترکیه"
فناوری ، سازمان و نظامی سازی اطلاعات: تجربه ترکیه*
Tolga ÖKTEN**
چکیده
پیشرفت در هدف قرار دادن فناوری به طور فزاینده ای از سازمان های اطلاعاتی نظامی شده و آنها را در خط مقدم درگیری های غیر متعارف مانند ضد تروریسم قرار می دهد. نقش آژانس اطلاعات ملی (MiT) در ضد تروریسم را می توان در این زمینه مورد مطالعه قرار داد. بر این اساس ، این مقاله با هدف بررسی عوامل اساسی که در نظامی سازی فعالیت های اطلاعاتی نقش داشته اند ، با تمرکز بر MiT. این تحول از طریق متغیرهای فناوری و سازمان مشخص شده است. این تحول با ظهور فناوری هواپیماهای بدون سرنشین آغاز شد و با معرفی ساختارهای سازمانی جدید و بیانیه های مأموریت تقویت شد. در این دوره ، مفهوم سازی جدید اطلاعات پدیدار شد ، به موجب آن ، اطلاعات و عملیات تحت یک تعریف مأموریت واحد متحد شدند و اولویت های اطلاعات تاکتیکی اهمیت بیشتری را به عهده گرفتند. تحول فن آوری و سازمانی همچنین بر MiT تأثیر گذاشت ، که پس از سال 2019 روند افزایش نظامی سازی را تحت تأثیر قرار داد و در عملیات ضد تروریسم Türkiye علیه PKK/KCK بازیگر محوری شد.
کلمات کلیدی: ضد تروریسم ، فناوری ، سازمان ، اطلاعات ، بهره برداری
مقدمه
فناوری بر نحوه جنگ جنگها تأثیر می گذارد. این همچنین در مورد ضد تروریسم صدق می کند ، که می تواند به عنوان جنگ غیر متعارف علیه سازندهای سلول مسلح مخفی تعریف شود. ظهور فن آوری های جدید منجر به تغییر چشمگیر در روش ها و بازیگران درگیر در ضد تروریسم شده است. در این دوره جدید ، تحول سازمانی ناشی از فناوری منجر به آژانس های اطلاعاتی شده است که نقش عملیاتی در ضد تروریسم را بر عهده دارند. این تحول به عنوان نظامی سازی اطلاعات گفته می شود. پیشرفت فن آوری های اطلاعاتی و قدرتمند باعث ایجاد سازگاری سازمانی شده و منجر به افزایش نظامی سازی نقش اطلاعاتی در ضد تروریسم شده است.
مفهوم تحول اطلاعات در ادبیات از دیدگاه های مختلف ، از جمله ابعاد تکنولوژیکی و سازمانی مورد بررسی قرار می گیرد. اکثر این مطالعات بر عملکرد ایالات متحده (ایالات متحده) و سازمان های ویژه ارتش در برابر سازمانهای وابسته به القاعده متمرکز شده اند و در پی 9/112 ، عادات را معروف می کند که از این روایته است. Türkiye و همچنین بر عملیات انجام شده توسط آژانس اطلاعات ملی تأثیر گذاشته است (Milli istihbarat Teşkilatı
- mit) در زمینه ضد تروریسم. علیرغم برجسته بودن آنها در رسانه ها ، فعالیت های نظامی MiT همچنان موضوعی نسبتاً نادیده گرفته در ادبیات دانشگاهی است. بر این اساس ، این مقاله در درجه اول به پویایی اساسی نظامی سازی اطلاعات و تأثیر آن بر MiT می پردازد. در این زمینه ، هدف اصلی مطالعه ایجاد یک چارچوب نظری برای درک تحول اطلاعات ، با تمرکز ویژه بر نقش فناوری و ساختارهای سازمانی است. از نظر فناوری ، هدف این است که رابطه بین جمع آوری و ابزارهای قدرت شلیک شده در ضد تروریسم و رابطه بین فناوری و ابعاد انسانی هدف قرار دهد. در بعد سازمانی ، هدف این است که توجه را به سمت بحث و گفتگو پیرامون اطلاعات - عملیات و اطلاعات تاکتیکی هدایت کنیم.
- دوگانگی اطلاعات استراتژیک. با توجه به ملاحظات ذکر شده در بالا ، مسئله تحول MiT در چارچوب نظری ارائه شده در اینجا توضیح داده می شود.
مقاله از تحقیقات ژنرال به بررسی خاص می پردازد. در این زمینه ، بخش اولیه الگوی نظامی را در ضد تروریسم تعریف می کند و ادبیات مربوطه را در مورد نقش اطلاعات در ضد تروریسم بررسی می کند. بخش دوم اولین زیرمجموعه مدل نظامی ، یعنی بعد فن آوری را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. این ابزارهای هدفمند استفاده شده توسط سازمان های اطلاعاتی را مورد بررسی قرار می دهد و نمونه ای از فناوری فناوری اطلاعات را نشان می دهد. این ابزارها ، که فناوری و عناصر انسانی را ادغام می کنند ، برای عملیات هدفمند که توسط سازمان های اطلاعاتی در زمینه عملیات ضد تروریسم انجام می شود ، مهم هستند. برجسته ترین این ابزارها هواپیماهای بدون سرنشین هستند ، حتی اگر آنها تنها نیستند. استفاده از ابزارهای جمع آوری اطلاعات نامتناسب بر روی یک چارچوب مفهومی که مشابه یک رویکرد اسلحه ترکیبی است ، پیش بینی می شود. در این بخش مروری بر جنبه های فنی عملیات مبتنی بر اطلاعات ارائه شده است. بخش سوم به بعد دوم نظامی سازی اطلاعات ، یعنی تحول سازمانی می پردازد. ادبیات موجود بر جنبه های فناوری تحول متمرکز است.
اگرچه فناوری کاتالیزور این فرآیند تحول است ، اما تنها عامل تعیین کننده نیست. ضروری است که فناوری در فرآیند تحول سازمانی ادغام شود ، که با اجرای یک ساختار سازمانی جدید می توان به دست آورد. این تحول سازمانی می تواند به عنوان اهمیت فزاینده اطلاعات تاکتیکی و انحلال تمایز بین اطلاعات و عملیات تعریف شود. در این بخش این دو اثر (نمودار 1) مورد بحث قرار می گیرد. بخش پایانی به بررسی تحول MiT در زمینه عملیات ضد تروریسم در برابر PKK/KCK می پردازد. پس از نوآوری های فن آوری سال 2019 ، MiT تحت تحول سازمانی قابل توجهی قرار گرفته و به یک بازیگر برجسته عملیاتی در ضد تروریسم تبدیل شده است. پس از ادغام فناوری هواپیماهای بدون سرنشین در ساختار سازمانی خود ، بدیهی شده است که MiT نقش برجسته تری در عملیات ضد تروریسم به عهده گرفته است ، و اولویت های هدف تاکتیکی در یک مأموریت مهم در این امر به یک مأموریت مهم تبدیل می شود. علیرغم توجه قابل توجهی که به تحول MiT و نقش جدید آن در ضد تروریسم در رسانه ها اختصاص داده شده است ، همچنان یک کمبود کار دانشگاهی واجد شرایط در این زمینه وجود دارد. این در درجه اول به دلیل ماهیت متمایز خود حرفه است. عدم شفافیت و رازداری ذاتی این زمینه مطالعه ، محدودیت مهمی را ایجاد می کند و منجر به عدم وجود مطالعات دانشگاهی در ادبیات می شود. در این بخش به دنبال شناسایی روند تحول MiT با تجزیه و تحلیل منابع باز است.
نمودار -1: ابعاد نظامی سازی اطلاعات ضد تروریسم 4
1. الگوی نظامی در ضد تروریسم
دیدگاه غالب در مطالعات تروریسم این است که ضد تروریسم باید به جای یک عملیات نظامی به عنوان نوعی کنترل جرم سازمان یافته تعریف شود. مسئولیت مقابله با سازمان های جنایی بر عهده سازمان های اجرای قانون است که بخشی از سیستم عدالت کیفری است. این مدل نشان می دهد که روشهای به کار رفته در مبارزه با جرم سازمان یافته می تواند برای ضد تروریسم اعمال شود. هدف اصلی این مدل ، دستگیری عاملان ، پیگرد قانونی آنها در دادگاه است و به سیستم قضایی اجازه می دهد تا حکم مناسب را تعیین کند. مشکل این است که سازمان های تروریستی به دلیل ویژگی های متمایز خود ، اغلب به تهدیدی تبدیل می شوند که فراتر از محدوده اجرای قانون است. در زمینه ضد تروریسم ، این سؤال که چگونه می توان سلول هایی را که از سلاح های پیشرفته استفاده می کنند دستگیر کنند و در مکان های از راه دور و غیرقابل دسترسی مستقر شوند ، به یک چالش مهم برای اجرای قانون تبدیل می شود. تمایز بین سازمان های جنایتکار و تروریستی این دیدگاه را ایجاد می کند که این مبارزه از الگوی حقوق کیفری فراتر می رود و یک بعد نظامی را به عهده می گیرد. این همچنین در مورد فعالیت های باندهای مسلح ، مانند کارتل در مکزیک یا باند G9 در هائیتی ، موردی است. این گروه های مسلح را می توان همتایان سازمانهای تروریستی در زمینه های مختلف جغرافیایی در نظر گرفت و ظرفیت های آنها مدتهاست که از حدود الگوی عدالت کیفری مبتنی بر اجرای قانون فراتر رفته است.
مدل دوم مدل نظامی تعیین شده است. در این سناریو ، بین اهداف مشروع و غیرنظامیان تمایز قائل می شود و اوضاع به جای مبارزه با جرم سازمان یافته ، به عنوان یک درگیری کم شدت مشخص می شود. با توجه به ماهیت تهدید ، بر خلاف الگوی عدالت کیفری ، این مدل پیش بینی می کند که مداخله ای با حداکثر نیروی ، به جای حداقل لازم و با هدف خنثی سازی به جای دستگیری انجام شود.
الگوی نظامی یک استراتژی شایع بود که توسط قدرتهایی مانند فرانسه و انگلستان در طول قرن نوزدهم و 20 به کار گرفته شد. در قرن بیستم ، این مدل محدود به سرزمین های استعماری سابق نبود. دولت های ایالات متحده همچنین این مدل را در پاسخ به تهدیدات سازمان های خارج از کشور ترجیح دادند. در دهه 1980 ، در پاسخ به سری حملات به شهروندان آمریکایی و پرسنل نظامی در اروپا و خاورمیانه ، دولت ریگان استراتژی ضد تروریسم خود را به یک الگوی نظامی منتقل کرد ، "جنگ علیه تروریسم" را اعلام کرد و عملیات نظامی تحت رهبری را علیه سازمان های مستقر در خاورمیانه آغاز کرد. در دهه 2000 ، موج حملات به ایالات متحده رسید و دولت بوش را وادار کرد که در پی حملات یازده سپتامبر "جنگ جهانی علیه تروریسم" را اعلام کند. عملیات نظامی شامل کشته شدن شهروندان آمریکایی مانند Awlaki توسط آژانس های اطلاعاتی و نیروهای ویژه با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین بدون هیچ محاکمه بود.
در قرن بیست و یکم ، مهمترین عامل کمک به نظامی سازی ضد تروریسم ، پیشرفت فناوری هدفمند است. ظهور اطلاعات و فن آوری های عملیاتی تسهیل شناسایی و خنثی سازی اهداف در یک بازه زمانی مشخص و مکان ، تحول را در بازیگران و استراتژی های به کار رفته در ضد تروریسم ایجاد کرده است. سازمان های اطلاعاتی از جمله مؤسساتی هستند که در این دوره جدید به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار گرفته اند. با این حال ، این سناریوی جدید به اندازه کافی در ادبیات تروریسم موجود مورد توجه قرار نگرفته است. در حالی که اطلاعات به ادبیات تروریسم توجه زیادی می شود ، به طور معمول به عنوان یک ضرب نیرو طبقه بندی می شود و به اجرای قانون در الگوی عدالت کیفری کمک می کند. همچنین در مطالعاتی که ضد تروریسم را به عنوان یک الگوی نظامی تعریف می کند ، اطلاعات مورد بررسی قرار می گیرد. حتی در مطالعاتی که اطلاعات را به عنوان یک متغیر گسسته می دانند ، ابعاد جمع آوری و تجزیه و تحلیل مورد بررسی قرار می گیرد ، اما جنبه عملیاتی اطلاعات وجود ندارد. بر این اساس ، باقیمانده این مقاله بر نقش عملیاتی سازمان های اطلاعاتی در ضد تروریسم ، با هدف پر کردن این شکاف در ادبیات موجود ، متمرکز است. نقش جدید و نظامی سازی اطلاعات توسط دو متغیر کلیدی مشخص می شود: فناوری و سازمان. در بخش زیر به بررسی ابعاد فناوری می پردازد.
2. فناوری مرکز اتصال اطلاعاتی
مطالعات علمی در مورد رابطه بین فناوری و جنگ می تواند به اواسط قرن بیستم بازگردد ، دوره ای نسبتاً اخیر از نظر تاریخی. به طور گسترده ای اذعان می شود که دو منبع اساسی ، یعنی مورخان انگلیس و محافل نظامی اتحاد جماهیر شوروی ، در این مطالعات نقش اساسی داشتند. این بحث متعاقباً در دهه 1990 در ایالات متحده کششی به دست آورد. این مطالعات بر فناوری هدفمند دقیق و پیامدهای عملیاتی و استراتژیک آن متمرکز شده است. هدف اصلی هدفگذاری دقیق تقویت قابلیت های اطلاعاتی است. ظهور فن آوری های پیشرفته اطلاعاتی باعث شده است تا قدرت شلیک مدرن به ابزار اصلی در عملیات ضد تروریسم تبدیل شود. بر این اساس ، آموزه های نظامی مبتنی بر برتری عددی تا حد زیادی در عملیات ضد تروریسم از بین رفته است. این دکترین توسط تکذیب منطقه الکترونیکی و عملیات هدفمند به رهبری اطلاعاتی کنار گذاشته شده است. به ویژه ، پیشرفت در هدف قرار دادن فناوری و هواپیماهای بدون سرنشین تأثیر عمیقی در هدف قرار دادن فعالیت ها داشته است. ظهور فن آوری های اطلاعاتی جدید و پیامدهای مربوط به دکترین آنها همچنین باعث تحول در سازمان های اطلاعاتی شده و قابلیت ها و وظایف جدید را معرفی می کند. فن آوری های جدید به طور قابل توجهی بر اطلاعات فنی تأثیر گذاشته است ، شامل IMINT و SIGINT و Humint
2.1 اطلاعات تصویر (IMINT)
می توان اظهار داشت که IMINT نقش منحصر به فردی در فرآیند هدف گذاری ایفا می کند. دلیل اصلی این امر این است که ، با سلاح های دقیق ، هر هدفی که قابل مشاهده باشد می تواند مورد اصابت قرار گیرد. همچنین می توان استدلال کرد که فناوری IMINT مبتنی بر هواپیماهای بدون سرنشین نشان دهنده یک تغییر اساسی در تکامل سازمان های اطلاعاتی است. هدف قرار دادن اهداف بالقوه به طور سنتی دامنه سکوهای هوایی سرنشین دار متعلق به نیروهای هوایی بوده است. با این حال ، با ظهور استفاده گسترده از هواپیماهای بدون سرنشین ، سازمان های اطلاعاتی به طور فزاینده ای مسئولیت این کار را بر عهده گرفته اند.
هواپیماهای بدون سرنشین مزایای مختلفی را ارائه می دهند. اول و مهمتر از همه ، آنها با از بین بردن ضرورت سکوهای پرهزینه و خلبانان بسیار آموزش دیده ، جایگزین مقرون به صرفه تری را ارائه می دهند. در مقایسه با سیستم عامل های هوایی سنتی ، سیستم عامل های بدون سرنشین از نظر قیمت واحد و هزینه های پرواز ، نگهداری ، تدارکات و آموزش خلبان به میزان قابل توجهی هزینه ها را کاهش می دهند. جریان بدون وقفه از اطلاعات بنابراین نشان دهنده ضرب نیرو قابل توجهی در هنگام رفع یک هدف در یک زمان و مکان خاص است. توجه به این نکته حائز اهمیت است که هواپیماهای بدون سرنشین نه تنها برای اهداف اطلاعاتی ، نظارت و شناسایی (ISR) بلکه به عنوان وسیله ای برای قدرت شلیک استفاده می شوند. در این راستا ، آنها نقش مهمی در ادغام اطلاعات و عملکردهای عملیاتی بر عهده داشته اند. در واقع ، هدف برنامه هواپیماهای بدون سرنشین مستقر در ایالات متحده تجهیز آژانسهای اطلاعاتی با ظرفیت قدرت شلیک است.
در این زمینه ، جنگ اعلام شده علیه القاعده را می توان به عنوان نقطه عطفی در نظامی سازی هر دو ضد تروریسم و آژانس های اطلاعاتی دانست. در یک کاربرد جدید از فناوری هواپیماهای بدون سرنشین ، یک آژانس اطلاعاتی برای اولین بار از این هواپیماهای بدون سرنشین به عنوان یک عنصر قدرت شلیک استفاده کرده است و از استفاده سنتی از چنین فناوری توسط سازمان های نظامی فاصله دارد. در این زمینه ، اعتصاب هواپیمای بدون سرنشین اولیه در 7 اکتبر 2001 انجام شد که نشانگر شروع عملیات ماندگار آزادی است. با این حال ، هدف مورد نظر ، رهبر طالبان ، ملا عمر ، کشته نشد.
2.2 اطلاعات سیگنالی (SIGINT)
هدف قرار دادن به طور معمول در رابطه با فناوری IMINT مورد استفاده قرار می گیرد ، با این دو اصطلاح مترادف استفاده می شود . به همین دلیل ، SIGINT ، که توانایی اطلاعات فنی حیاتی را ارائه می دهد ، نسبتاً مبهم باقی مانده است . دیدگاه غالب این است که Sigint برای تشخیص دارایی های نامشهود مانند اطلاعات کلامی به جای دارایی های ملموس استفاده می شود. به عبارت دیگر ، از آن برای شناسایی پیام ها به جای اشیاء استفاده می شود. بر این اساس ، هدف درک اهداف انتزاعی به جای قابلیت های مشخص است. در نتیجه ، بر خلاف IMINT ، اعتقاد بر این است که SIGINT فاقد توانایی رفع اهداف در یک زمان و مکان دقیق است. در عوض ، برای رمزگشایی ترافیک پیام بین سلول ها استفاده می شود. در مقابل ، این ابزار یک مؤلفه اساسی دنباله هدف گذاری را تشکیل می دهد. به طور خاص ، سیگنال های مبتنی بر GPS به طور گسترده ای برای تشخیص سلول ها استفاده می شوند.
SIGINT در یافتن اهداف ، به ویژه در شرایطی که استقرار منابع انسانی امکان پذیر نیست ، به یک ضرب نیرو تبدیل شده است. در کشورهایی مانند سومالی و یمن ، که قابلیت های اطلاعاتی محدودتر از افغانستان و عراق است ، عملیات هواپیماهای بدون سرنشین بر هدف قرار دادن سیگنال ها به جای تصاویر متمرکز است. در چنین سناریوهایی ، به دست آوردن تأیید بصری از هدف غیرممکن است ، بنابراین سیگنال تلفن همراه مستقیماً هدف قرار می گیرد. این رویکرد ، غالباً موضوع انتقاد به دلیل خطر خسارت وثیقه ، در بسیاری از موارد توسط آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) در طی یک دوره پایدار به کار گرفته شد.
2.3 اطلاعات انسانی (HUMINT)
همانطور که قبلاً گفته شد ، هدف گذاری به طور معمول با اطلاعات فنی ، به ویژه فعالیت imint در ادبیات برابر است. می توان استدلال کرد که فعالیت HUMINT نشان دهنده یک قضیه ضد رویکردهای فنی است که در ادبیات ضد تروریسم مشهود است. و ضد شورش این ضد استدلال بیان می کند که سازندهای سلولی و شورشیان شبکه های اجتماعی هستند و به همین دلیل ما به جای تکنولوژیکی به رویکردهای انسان محور احتیاج داریم. با این حال ، در حال حاضر امکان تفکیک نقش انسان و فناوری در عملیات هدفمند به رهبری اطلاعات امکان پذیر نیست. ادغام دارایی های فنی و مجموعه انسانی با فناوری تجزیه و تحلیل مبتنی بر رایانه به طور فزاینده ای رواج یافته است. در این زمینه ، اطلاعات فنی و عناصر قدرت شلیک صرفاً نوک کوه یخ عملیات هدفمند است.
یافتن اهداف نشان دهنده یک چالش مهم در ابتدای فرآیند هدفگذاری است. زیرا ، سلولهای مخفی با پیشرفتهای تکنولوژیکی سازگار شده و سعی می کنند از طریق پوشش ، پنهان سازی و پراکندگی ، قرار گرفتن در معرض بصری و شنیداری خود را کاهش دهند. در نتیجه ، آنها تکنیک های خود را با توجه به نیرو و فضا اصلاح می کنند و قصد دارند با انسداد سنسورها ، زنجیره تخریب را مختل کنند. علاوه بر این ، علاوه بر کاهش دید آنها با پراکندگی در گروه های کوچکتر ، آنها همچنین از مکانهایی مانند مناطق شهری ، مناطق کوهستانی و جنگل ها استفاده می کنند تا ردپای خود را به حداقل برسانند. علاوه بر این ، آنها ارتباطات الکترونیکی خود را محدود می کنند و فعالیت های پیک را برای کاهش دید خود ، چه در حوزه های فیزیکی و مجازی ، از بین می برند. بنابراین ، Humint همچنان یک ضرب نیرو قابل توجهی در جمع آوری اطلاعات است. بنابراین ، این امر برای انجام اطلاعات با یک ذهنیت عملیاتی مشترک ضروری است. پشتیبانی از ضعف های ذاتی برای هر روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از تکنیک های جایگزین ضروری است. علاوه بر این ، دارایی های به کار رفته باید متنوع باشند.
با توجه به فاکتورهای ذکر شده در بالا ، می توان به طور منطقی استنباط کرد که چیزی که قابل مشاهده است (بصری یا شنیداری) می تواند مورد اصابت قرار گیرد. به همان اندازه ، اگر یک هدف دیده نشود ، نمی توان مورد اصابت قرار گرفت. در نتیجه ، عامل انسانی اهمیت بیشتری را در رابطه با اهدافی که نه تنها از نظر جسمی بلکه از نظر الکترونیکی نامرئی هستند ، فرض می کند. در صورتی که سلول ها از سنسورهای فنی فرار کنند ، از استفاده از دارایی های انسانی برای استفاده از قابلیت های فنی برای دستیابی به سلول ها محتاطانه خواهد بود. برای جمع آوری سیگنال یا تصویر ، لازم است خطرات و نزدیک شدن به اهداف را انجام دهید. چنین فعالیتهایی ممکن است شامل استفاده از دستگاههای GPS قابل حمل برای جغرافیایی ، مستندات عکس ، استراق سمع یا سایر اشکال نظارت فنی باشد. بنابراین فرض بر این است که سیگنال ها و اطلاعات تصاویر همیشه از یک مکان امن و دور از هدف انجام می شود. حتی هنگامی که عملیات با استفاده از اطلاعات فنی پیشرفته انجام می شود ، استفاده یا درگیری یک منبع اغلب ضروری است ، ایفا می کند ، نقش اساسی در به دست آوردن تصاویر یا سیگنال ها از موقعیت در نزدیکی هدف دارد. بر خلاف تجزیه و تحلیل و سنتز مقادیر زیادی از داده های جمع آوری شده توسط ابزارهایی مانند ماهواره ها و هواپیما ، دارایی های انسانی در یک منطقه باریک نزدیک به اهداف کار می کنند. بدون داشتن دارایی انسانی با قابلیت های لازم ، پرسنل فنی باید فعالیت خود را در معرض خطر خود قرار دهند. 1[1] در این زمینه ، نقش منابع فنی و انسانی جمع آوری اطلاعات به طور فزاینده ای در هم تنیده شده است.
3. تحول سازمانی
تاکنون تأثیر فناوری بر اطلاعات و عملیات توضیح داده شده است. واضح است که ترکیب اطلاعات و قدرت شلیک بر روی یک سکوی واحد ، هواپیماهای بدون سرنشین را به یک ابزار ضروری در عملیات نظامی غیر متعارف ، به ویژه در ضد تروریسم تبدیل کرده است. با این حال ، ضروری است که فناوری را در چشم انداز تحول فکری و سازمانی گسترده تر و نه در انزوا در نظر بگیریم. بر این اساس ، تحول نه تنها تغییر فن آوری بلکه توسعه زیر سیستم های جدید ، نوآوری های تاکتیکی و سازگاری سازمانی را شامل می شود. در این زمینه ، تحول سازمانی می تواند به عنوان انحلال دیوار بین اطلاعات و عملیات خلاصه شود و تغییر از نقش های متعارف سازمان های اطلاعاتی به سمت تمرکز بر اولویت های اطلاعات تاکتیکی.
3.1 ادغام اطلاعات و عملیات
مهمترین جنبه تحول سازمانی ، ادغام اطلاعات و عملیات تحت یک آژانس یکپارچه است. این مدل سازمانی بیانگر عزیمت از ساختار اطلاعاتی متعارف است که وجود یک دیوار بین حوزه های اطلاعاتی و عملیات را فرض می کند. در درک سنتی از اطلاعات ، هدف اصلی جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات است. این تهدیدها و فرصتهای احتمالی موجود در سیستم را پیش بینی می کند ، آنها را تجزیه و تحلیل می کند و یافته ها را منتشر می کند. در نتیجه ، ذینفعان اصلی اطلاعات سیاستمداران ، دیپلمات ها ، سازمان های اجرای قانون و ارتش هستند. هر یک از این نهادها دارای اولویت ها ، اهداف و ابزارهای متمایز هستند ، در حالی که اطلاعات لازم خود را به روشی خاص به کار می برند. در ضد تروریسم ، ابزار اصلی سازمان های اطلاعاتی اطلاعات است ، نه خشونت. این تمایز در نقش های مربوط به اطلاعات و عملیات نظامی منعکس شده است. افسران اطلاعاتی در حالی که پرسنل نظامی شکارچیان هستند ، جمع می شوند. 18
با این حال ، در مدل جدید ، مصرف کننده اصلی اطلاعات در فعالیت های ضد تروریسم به خود آژانس اطلاعاتی تبدیل شده است. به عبارت دیگر ، سازمان های اطلاعاتی هم اکنون تولید کنندگان و مصرف کنندگان اطلاعات هستند. در نتیجه ، دیوار بین اطلاعات و عملیات ، که تعاریف مختلف مأموریت داشتند ، تار شده است. در نتیجه ، هر دو اصطلاح مترادف شده اند. این امر باعث از بین رفتن اصطکاک ناشی از اجرای هر مرحله از چرخه توسط واحدهای مختلف و جلوگیری از وقفه در فرآیند هدف گیری می شود. ساختار جدید ، که به عنوان یک شبکه فعالیت می کند ، کارهای اطلاعاتی و عملیاتی را ادغام می کند و چرخه هدف گذاری را قادر می سازد با سرعت بالایی کار کند. در مدل جدید ، اطلاعات وظیفه شناسایی اهداف و شروع عمل را بر عهده دارد. اکنون اطلاعات هر دو هدف را پیدا می کنند و هر دو ماشه را به خود جلب می کنند ، این بدان معنی است که سازمان های اطلاعاتی فقط جمع کننده نیستند بلکه شکارچیان نیز هستند.
در واقع ، مهمترین عنصر جنگ غیر متعارف همیشه ترکیب اطلاعات و عملیات بود. این ساختار سازمانی همچنین در قرن نوزدهم و بیستم در عملیات آرام سازی مورد استفاده قرار گرفت. در آن دوره ، ارتش ها اطلاعات را با عملیات خود ترکیب کردند. در قرن نوزدهم ، فرانسوی ها تصمیم به تقلید از روش غزه قبایل محلی در الجزایر گرفتند. عملیات نظامی به عنوان Razzias تعیین شد و شامل واحدهای 50 تا 600 سواره نظام ، علاوه بر واحدهایی که به عربی های دفاتر تعیین شده ، شامل پرسنل محلی بودند ، که نقش آنها جمع آوری اطلاعات بود. این گروههای پیشخوان در سال 1912. Teşkilat-ı Mahsusa نامیده شدند. رژیم های محلی Hamidiye برای مبارزه با گروههای ارمنی در شرق آناتولی تنظیم شد.
منطقی است که تصریح کنیم که روشهای به کار رفته در طول قرن نوزدهم در دوره کنونی روشن کننده است. مهمترین عملی که در این مقطع پدیدار شد ، اتحاد اطلاعات و عملیات تحت یک ساختار اداری واحد بود. در آفریقا ، فرانسوی ها یک ساختار سازمانی ترکیبی را با ترکیب اطلاعات و عملیات دویست سال پیش به تصویب رساندند. دلیل این امر این است که تبدیل اطلاعات به عملیات نشان دهنده مهمترین تنگنا ، به ویژه در اهداف با خصوصیات پویا است. جدا کردن اطلاعات و عملیات به نهادها یا واحدهای سازمانی متمایز ، چالش های مختلفی را ایجاد می کند ، از جمله مشکلات در برنامه ریزی ، ارتباطات و پتانسیل جنگ های چمن. ادغام مراحل مختلف کسب هدف در یک چارچوب یکپارچه ، زمان پاسخگویی را کاهش می دهد و اطمینان از اینکه پنجره بحرانی فرصت ، که در ضد تروریسم از اهمیت ویژه ای برخوردار است ، نادیده گرفته نمی شود.[2]
در این زمینه ، در قرن بیست و یکم ، جامعه اطلاعاتی آمریکا بود که در ابتدا این ساختار سازمانی خاص را اجرا کرد. نمونه اولیه این دسته از تحولات سازمانی ، مرکز ضد تروریسم (CTC) است که در CIA تأسیس شده است. CTC یک مرکز مأموریت ترکیبی/مرکز فیوژن بود که اطلاعات و عملیات را با هم ترکیب می کرد. این ساختار هیبریدی جدید به عنوان "آژانس در آژانس" و به عنوان یک توسعه انقلابی مورد استقبال قرار گرفته است. به همین ترتیب ، دانشکده اطلاعات آمریکایی از جدایی شدید بین جمع آوری و تجزیه و تحلیل حمایت کرده بود ، با این درک غالب که باید این دو کارکرد متمایز باشد. در مقابل ، CTC به دنبال فراتر از این مرزها بود و تلاش می کرد تا بین حوزه های جمع آوری ، تجزیه و تحلیل و عمل به هم پیوسته باشد. اگرچه این واحد در سال 1986 تأسیس شد ، اما تا 11 سپتامبر به عنوان یک موقعیت درجه دوم برای کارکنان دیده می شد. پس از حملات ، صدها نفر از واحدهای دیگر به CTC اختصاص یافتند و این قلب آژانس شد. این حملات اولویت های تولید تجزیه و تحلیل ماهر را برای حمایت از تصمیمات سیاست خارجی برای از بین بردن سلول های القاعده تغییر داد.
3.2 تسلط روزافزون اطلاعات تاکتیکی
بعد دوم تحول سازمانی تسلط روزافزون اولویت های اطلاعات تاکتیکی است. تحول ناشی از فناوری در تغییر به سمت اولویت های تاکتیکی ، به ویژه در زمینه هدفگذاری ، بسیار احساس احساس شده است. ظهور اطلاعات تاکتیکی باعث ایجاد منبع دوم اصطکاک در اطلاعات ضد تروریسم می شود: بحث بین اطلاعات تاکتیکی و استراتژیک .[3] قبل از اقدام ، تمایز بین شرایط اولویت های تاکتیکی و استراتژیک ضروری است.
تمایز بین سطوح تاکتیکی و استراتژیک اطلاعات به ابزار مجموعه به کار رفته نیست ، بلکه در عوض بر ویژگی های محصول نهایی نیست. هدف از فعالیت های اطلاعاتی استراتژیک ارائه تصمیم گیرندگان در حوزه های سیاسی و بوروکراتیک با اطلاعاتی است که دقیق ، جامع ، مهم و به موقع است. چنین اطلاعاتی ممکن است در حوزه های مختلف از جمله نظامی ، دیپلماتیک و اقتصادی منتشر شود. این کار به عنوان ابزاری هشدار دهنده و مشورتی برای تحولات جهانی و منطقه ای و تهدیدهای مربوط به عناصر قدرت ملی عمل می کند. سوالی که توجه ما را به خود جلب می کند مربوط به آنچه آینده است. با این حال ، سؤال در قلب اولویت های تاکتیکی یکی از نگرانی های فوری است: اکنون چه اتفاقی می افتد؟ هدف درک تهدیدها و فرصتهای آینده نگر نیست و از این طریق هرگونه اقدامات سهوا را از طرف تصمیم گیرندگان پیش بینی می کند. در عوض ، شروع عملیات است.
فعالیتی که منجر به اجرای یک عملیات نمی شود ، به عنوان یک تمرین بیهوده در نظر گرفته می شود. در این فرایند ، مشتری اطلاعات تصمیم گیرنده نیست ، بلکه خود سازمان اطلاعات است. اطلاعات به دست آمده را می توان با سایر سهامداران (به عنوان مثال برای حمایت از مذاکرات دیپلماتیک و مالی ، عملیات نظامی و اجرای قانون) به اشتراک گذاشته و هماهنگ کرد ، اما این رابطه ای است که در سطح پایین تر ایجاد شده است. در نتیجه ، همانطور که ما از تاکتیکی به اطلاعات استراتژیک پیشرفت می کنیم ، مدت زمان افزایش فعالیت ، مدت زمان تصمیم گیری گسترش می یابد و تعداد بیشتری از ذینفعان در این معادله قرار می گیرند ، از جمله تصمیم گیرندگان سیاسی و بوروکراتیک در سطوح مختلف و متخصصان منطقه ای یا موضوعی مانند دانشگاهیان. علاوه بر این ، اطلاعات استراتژیک در اولویت انتشار در مورد عملکرد قرار دارد و نزدیک به تصمیم گیرندگان انجام می شود. در مقابل ، اطلاعات تاکتیکی بر مرحله عملیاتی متمرکز است و حداقل نزدیکی به هدف را ضروری می کند (جدول 1).
جدول 1. مقایسه اولویت های هدف تاکتیکی - استراتژیک
|
اولویتهای تاکتیکی |
اولویتهای راهبردی |
مخاطب |
متخصصین |
تصمیم گیران |
موضوع تخصص |
حرفه ای |
موضوعی- محیطی |
ذینفعان |
محدود |
وسیع |
مدت زمان |
کوتاه |
متوسط- طولانی |
محصول |
روزمره |
برآوردی |
سطح تحلیل |
محدود به هدف |
محدود به تصمیم گیران |
تمرکز |
عملیاتی |
گسترده |
برای نشان دادن ، پیشرفت برنامه سلاح هسته ای ایران یک اولویت استراتژیک را نشان می دهد ، در حالی که شناسایی فعالیت های پیوسته ارتش ایران یک اولویت تاکتیکی است. در حالی که ابزارهای جمع آوری (انسانی و فنی) ممکن است یکسان باشند ، ماهیت محصول نهایی متفاوت است. این همچنین برای اطلاعات ضد تروریسم کاربرد دارد. این اشتباه است که فرض کنیم سازمان ها صرفاً سلولهای مسلح هستند که در سطح تاکتیکی کار می کنند. در ضد تروریسم ، اطلاعات استراتژیک شامل بسیاری از اولویت های اطلاعات استراتژیک ، از جمله دستورالعمل های سیاسی و استراتژیک کادر رهبری ، روابط سیاسی ، نظامی و اقتصادی با دولت ها و سازمان های دیگر و علایق و حمایت مردمی است. علاوه بر این ، مذاکرات با سازمان های تروریستی یک موضوع اطلاعات استراتژیک است. مسئولیت اولویت های اطلاعات استراتژیک در ضد تروریسم در سازمان های اطلاعاتی مربوطه باقی مانده است. این مسئولیت در بین وزارت امور خارجه ، نیروهای مسلح در خارج از کشور و وزارت کشور در خانه مشترک است. در مقابل ، هدف اصلی اطلاعات ضد تروریسم تاکتیکی خنثی کردن ظرفیت سازمان های تروریستی برای حمله با یافتن سلول های مسلح و نقشه برداری از شبکه است.[4]
ادغام فناوری مدرن قدرت در ساختار سازمانی خدمات اطلاعاتی منجر به تغییر در اولویت های آنها شده است. به خدمات اطلاعاتی صلاحیت کشتن داده شده است زیرا آنها اکنون می توانند بدون نیاز به شخص دیگری این کار را انجام دهند. در این زمینه ، نقش سازمان های اطلاعاتی فراتر از آن بوده است که مشاوران سیاسی صرفاً برای تصمیم گیرندگان یا زور چند برابر در ضد تروریسم هستند. با این حال ، اهمیت روزافزون اطلاعات ضد تروریسم تاکتیکی باعث ایجاد یک سری مباحث شده است. سازمان های اطلاعاتی ، به دلیل انحراف از وظیفه اصلی آنها در جمع آوری اطلاعات استراتژیک سیاست خارجی مورد انتقاد قرار گرفته اند. سیا نیز با این انتقادات روبرو شده است. بنابراین ادعا می شود که پرسنل استخدام شده در طی دو دهه گذشته به CIA در درجه اول محدود به پایگاه های نظامی در مناطق درگیری بوده اند و در نتیجه نتوانسته اند مهارت و تجربه (جاسوسی) را که در کشورهای خارج از این مناطق مورد نیاز است ، بدست آورند. همچنین ادعا می شود که CIA تجزیه و تحلیل اولویت های اطلاعات استراتژیک را به یک موقعیت ثانویه منتقل کرده است. سیا نتوانست وظیفه خود را برای هشدار در برابر چندین تحول مهم ، از جمله بهار عربی ، حمله به سفارت ایالات متحده در بنغازی ، تکامل القاعده در عراق به داعش و اشغال متعاقب آن موصل انجام دهد. یک حادثه قابل مقایسه نیز در فرانسه رخ داده است. مسیری که Du Renseignement Militaire (DRM) ، سازمان اطلاعات نظامی فرانسه ، متهم به ارائه اطلاعات گمراه کننده در مورد احتمال حمله روسیه به اوکراین شد. رئیس DRM اظهار داشت که نقش این سازمان فراهم کردن حمایت از عملیات نظامی است ، نه اینکه اهداف سیاسی را پیش بینی کنند ، از این رو به طور پنهانی نشان می دهد که جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات تاکتیکی برای آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
4. تحول MiT
تاکنون در این مقاله ، متغیرهای تکنولوژیکی و سازمانی زیربنای نظامی سازی اطلاعات روشن شده است. این متغیرها همچنین درگیری فزاینده MiT در ضد تروریسم را برجسته می کنند. در واقع ، تحول آغاز شده توسط پیشرفت فن آوری نه تنها MRiT بلکه به طور کلی استراتژی ضد تروریسم Türkiye را تحت تأثیر قرار داده است. پیشرفت های تکنولوژیکی تأثیر قابل توجهی در عملیات ضد تروریسم Türkiye در برابر سلولهای مخفی PKK/KCK.29 قبل از ظهور اطلاعات و فن آوری های عملیاتی ، عملیات نظامی علیه سلولهای مخفی در مناطق روستایی ، مبتنی بر آموزه انکار منطقه ، بیان بر روی برتری شماریه. در این استراتژی جستجوی کلاسیک و نابودی ، ضرورت مانورهای فشرده کار برای شناسایی بصری ، اصلاح و خنثی کردن اهداف باقی مانده است.
MiT با هماهنگی با این چارچوب استراتژیک فراگیر ، رویکرد عملیاتی خود را از یک جمع کننده به یک شکارچی در ضد تروریسم تغییر داده است. روند نظامی سازی در MiT توسط دو عامل اصلی هدایت شد: افزایش سرمایه گذاری در فن آوری های جدید و تحول در ساختار سازمانی. معرفی فناوری هواپیماهای بدون سرنشین و تغییرات سازمانی ، مانند ادغام اطلاعات و عملیات ، همراه با اهمیت روزافزون اطلاعات تاکتیکی ، به نظامی سازی اطلاعات در Türkiye کمک کرده است. در این بخش روند تحول تجزیه و تحلیل می شود. محدودیت اصلی این مطالعه این است که اطلاعات ارائه شده فقط تا حدی در منابع باز منعکس می شود. با توجه به ماهیت فعالیت مورد نظر ، از اطلاعاتی که در منابع باز منعکس نشده است قابل استفاده نیست. با این وجود ، نتیجه گیری های قابل توجهی از داده های موجود می تواند نتیجه بگیرد.
اولا ، انگیزه برای نظامی سازی MiT ظهور فناوری پهپاد است. با این حال ، همانطور که قبلاً گفته شد ، این صرفاً مرحله اولیه یک فرآیند گسترده تر است. این خود فناوری از اهمیت اصلی نیست ، بلکه نحوه کار آن است. با توجه به ملاحظات ذکر شده در بالا ، می توان نتیجه گرفت که تصمیم به تهیه هواپیماهای بدون سرنشین به سازمان های اطلاعاتی و اجازه نظامی سازی اطلاعات ، جسورانه و در عین حال محتاطانه بود. نکته قابل توجه است که اشاره می کند که Türkiye سابقه استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در عملیات ضد تروریسم را دارد. استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین برای اهداف اطلاعات فنی توسط نیروهای مسلح ترکیه در سال 1994 با دستیابی به مدل GNAT-750 آغاز شد. این امر باعث شد که Türkiye به معدود کشورهایی در سراسر جهان برای استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین تبدیل شود. با این حال ، آشکار شد که ساختار سازمانی لازم برای استفاده از این ظرفیت فنی در آن زمان وجود ندارد. به همین دلیل است که این سیستم ها در ابتدا در منطقه Thrace برای مشاهده توپخانه به جلو مستقر شدند.
تا سال ۱۹۹۷ این سیستمها در باتمان علیه PKK/KCK مستقر نشدند. برعکس، توقف فعالیتهای PKK/KCK از سال ۱۹۹۹ به بعد منجر به توقف پروژههای اضافی تهیه پهپاد شد و در نتیجه از نوسازی ظرفیت پهپادی ترکیه جلوگیری کرد. پس از آنکه PKK/KCK حملات خود را در سال ۲۰۰۴ از سر گرفت، ترکیه تلاش کرد پهپادهای بیشتری تهیه کند. با این حال، سیستمهای وارداتی کمتر از حد مطلوب مؤثر بودند.
افزایش قابلیتهای پهپادی ترکیه با گنجاندن پهپادهای ساخت داخل در موجودی، به ویژه مدلهای Aselsan ANKA و Baykar TB-2، به نقطه عطف قابل توجهی رسیده است. TB-2 مدلهایی بودند که ابتدا در نوامبر ۲۰۱۴ تحویل داده شدند، در حالی که نسخههای مسلح در اکتبر ۲۰۱۷ تحویل داده شدند. میتوان استدلال کرد که این ابزارها تأثیر زیادی بر دکترین جدید مبارزه با تروریسم داشتهاند. علیرغم فقدان اطلاعات دقیق در مورد تعداد پهپادهای مسلح ترکیه، میتوان به طور منطقی استنباط کرد که این کشور در حال حاضر بیش از 300 پهپاد عملیاتی دارد. با توجه به اینکه ترکیه در سال 2018 کمتر از 100 پهپاد داشت، این تفاوت جزئی قابل توجه است.
همانطور که منابع عمومی نشان میدهند، پهپادها در سال 2019 در فهرست موجودی میت گنجانده شدهاند.32 این اطلاعات همچنین با آغاز عملیات این سازمان علیه PKK/KCK همزمان است. طبق منابع آزاد، اولین عملیات انجام شده توسط میت علیه اعضای این سازمان که در فهرست قرار دارند، به 23 مارس 2019 برمیگردد. متعاقباً، افزایش قابل توجهی در تعداد عملیاتهای هدفمند اطلاعاتی میت علیه اهداف PKK/KCK در خارج از کشور مشاهده شده است. این موضوع را میتوان با بررسی فهرست اعضای خنثی شده سازمان PKK/KCK که توسط وزارت کشور تهیه شده است، نیز روشن کرد. بررسی دادههای منبع باز نشان میدهد که پهپادهای میت، ۲۲ مورد از ۴۵ هدف خنثیشده در خارج از کشور را بین ژانویه ۲۰۱۹ و دسامبر ۲۰۲۴ خنثی کردهاند (نمودار ۱). علاوه بر این، ۱۴ نفر از مجموع ۴۴ نام موجود در فهرست قرمز (هم در ترکیه و هم در خارج از کشور) در همان دوره زمانی توسط میت هدف قرار گرفتهاند (نمودار ۲).۳۳ همانطور که نمودارها نشان میدهند، از سال ۲۰۲۲، میت نقش بازیگر اصلی در هدف قرار دادن عملیات در خارج از کشور را بر عهده گرفت.۳۴ در سال ۲۰۲۳، این ارقام به اوج خود رسید. طبق بیانیه مطبوعاتی میت، ۲۰۱ عضو PKK/KCK در ۱۸۱ عملیات در سال ۲۰۲۳ خنثی شدند که بسیاری از این عملیاتها با پشتیبانی پهپادها انجام شد. علاوه بر این، ۴۵ تأسیسات زیرساخت انرژی، انبارهای سلاح و مهمات مورد استفاده PKK/KCK نابود شدند
علاوه بر این، ظرفیت نیروی هوایی ترکیه در این فرآیند به کار گرفته شده است. شایان ذکر است که بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱، در مجموع نه هدف دیگر که توسط میت در شمال عراق شناسایی شده بود، توسط نیروی هوایی مورد حمله قرار گرفت. با این حال، هیچ مدرکی در منابع آزاد یافت نشد که نشان دهد نیروی هوایی هیچ هدفی را در این فهرست بین سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ خنثی کرده باشد. این وضعیت را میتوان اینگونه تفسیر کرد که پیشرفت در فناوری پهپاد (از جمله معرفی مدلهای جدید پهپاد، سیستمهای کنترل ماهوارهای و مهمات) ظرفیت میت را برای انجام عملیات مستقل افزایش داده است.
نقطه عطف در تحول میت، سال ۲۰۱۹ است، سالی که در آن استفاده از پهپادها برای اهداف عملیاتی آغاز شد. با این حال، همانطور که قبلاً گفته شد، این تنها نوک کوه یخ است. در زیر سطح، یک تحول ذهنی و سازمانی نهفته است. تحول سازمانی این آژانس دو پیامد مهم برای عملیات ضد تروریسم MİT داشت. همانطور که در بالا ذکر شد، این دو پیامد عبارتند از اهمیت روزافزون اولویتهای اطلاعاتی تاکتیکی و ادغام اطلاعات و عملیات تحت یک مأموریت واحد.
اولاً، در برداشت سنتی، MİT، که اساساً یک سازمان اطلاعاتی غیرنظامی است، دو وظیفه اصلی بر عهده داشته است: ارائه اطلاعات تاکتیکی واجد شرایط به واحدهای عملیاتی و ارائه اطلاعات استراتژیک به تصمیمگیرندگان. در زمینه اطلاعات نظامی، اولویتهای استراتژیک به طور سنتی از اولویتهای تاکتیکی اهمیت بیشتری داشتهاند. منطق اصلی این است که این آژانس به طور مداوم نهاد اصلی درگیر در عملیات اطلاعاتی استراتژیک بوده است که نه تنها سیاست خارجی، بلکه موضوع ضد تروریسم را نیز در بر میگیرد. علاوه بر این، از آنجایی که تمرکز اولویتهای تاکتیکی بر کمک به افراد درگیر در فرآیند تصمیمگیری نیست، در نتیجه توجه کمتری نسبت به اطلاعات استراتژیک به آن میشود. علاوه بر این، فعالیتهای مرتبط با اطلاعات تاکتیکی از نظر تاریخی مشابه کار پلیس تلقی شدهاند و بنابراین با درجهای از تحقیر مورد توجه قرار گرفتهاند. بنابراین، جای تعجب نیست که MİT اهمیت بیشتری به اطلاعات استراتژیک میدهد.
. به این ترتیب، شعار «سلاح افسر اطلاعاتی قلم اوست» این تمایز را منعکس میکرد. با این حال، محصولات اطلاعاتی تاکتیکی ممکن است فاقد پیچیدگی همتایان استراتژیک خود باشند، اما در تلاش مداوم برای تضعیف و در نهایت شکست سازمانهای تروریستی نقش مهمی دارند.
دلیل دوم و مسلماً مهمتر این است که اطلاعات جمعآوریشده در مبارزه با تروریسم نمیتوانست به طور مؤثر به عملیات تبدیل شود. بنابراین، میت در اطلاعات غولپیکر اما در عملیات کوتوله بود. در نتیجه، فعالیتهای ضداطلاعات و اطلاعات خارجی، که مسئولیتهای باقیمانده این آژانس را تشکیل میدهند، به عنوان تمرکز اصلی در نظر گرفته شدند. مشارکت پلیس، ژاندارمری و نیروهای مسلح در عملیات ضدتروریسم، همراه با این واقعیت که این نهادها دارای قابلیتهای عملیاتی هستند، منجر به عدم تقارن قابل توجه در نقشها و مسئولیتهای این آژانس شد. میت به طور سنتی به عنوان یک بازیگر کمکی در عملیاتهای هدفگیری در نظر گرفته میشد. حتی این سوال مطرح شد که آیا میت باید در اطلاعات ضدتروریسم مشارکت داشته باشد یا خیر. این عدم شفافیت، چالشی مداوم برای میت در نقش خود به عنوان ارائهدهنده اطلاعات ضدتروریسم بوده است. وابستگی عملیاتی میت به سایر نهادها منجر به چالشهای بسیاری از جمله جنگهای منطقهای، تنگناها، اتلاف وقت و عدم تقارن اختیارات شده است.
فناوریهای جدید، میت را قادر ساخته است تا عدم تعادل در اولویتهای تاکتیکی را برطرف کند. در نتیجه، میت دستخوش تحول شد و به طور فزایندهای نظامی شد و نقش برجستهای در اولویتهای تاکتیکی مبارزه با تروریسم به عهده گرفت. در این برهه، ستون دوم تحول سازمانی، یعنی ادغام اطلاعات و عملیات، اهمیت ویژهای پیدا میکند. میت واحدهای جدیدی تشکیل داد و بیانیههای ماموریت جدیدی را مطابق با شکلگیری سازمانی خود تدوین کرد. به همین دلیل است که تحول مورد بحث صرفاً مکانیکی نیست، بلکه ذهنی نیز هست. در این زمینه، میت از پرسنل خود برای ناوگان پهپادی استفاده میکند و خلبانان پهپاد را استخدام میکند. میت همچنین پرسنلی از واحدهای نیروهای ویژه را برای انجام عملیات نظامی در خارج از کشور استخدام کرده است. در نتیجه، در حالی که میت از قابلیتهای قابل توجهی در جمعآوری اطلاعات برای مبارزه با تروریسم برخوردار است، فقدان اقتدار و ظرفیت عملیاتی آن منجر به عدم تقارن قابل توجهی در مقایسه با همتایان خود شده است. تقارن عملیاتی که اخیراً توسط پهپادها فراهم شده است، میت را قادر ساخته است تا قدرت خود در جمعآوری اطلاعات را به میدان عمل منتقل کند و در نتیجه قابلیتهای عملیاتی خود را افزایش دهد. این نشان میدهد که میت از نقش متعارف خود در جمعآوری و کمک به نقش جدید خود در عملیات پهپادی مستقل منتقل شده است. به عبارت دیگر، در مبارزه با تروریسم، سلاح افسر اطلاعاتی نه تنها قلم، بلکه پهپاد نیز شده است که نشاندهنده تغییر قابل توجهی در ماهیت ابزارهای در اختیار آنها است. ترکیب قدرت آتش مدرن با فعالیتهای اطلاعاتی تاکتیکی سنتی، میت را به یک بازیگر بسیار مؤثر در مبارزه با تروریسم تبدیل کرده است. در عصر حاضر و برای اولین بار در تاریخ جمهوری ترکیه، میت به یک بازیگر اصلی در عملیات هدفمند در خارج از کشور تبدیل شده است.
نتیجهگیری
در قرن بیست و یکم، سازمانهای اطلاعاتی نقش برجستهای در درگیریهای مسلحانه ایفا کردهاند. آنها به ویژه در درگیریهای غیرمتعارف، مانند مبارزه با تروریسم، فعال هستند. این مقاله این مأموریت جدید را در چارچوب متغیرهای فناوری و سازمانی بررسی میکند. این گزارش پیشنهاد میکند که تحول سازمانی ناشی از پیشرفت فناوری منجر به نظامی شدن سازمانهای اطلاعاتی و تغییر در نقش آنها در مبارزه با تروریسم شده است. جنبه فناوری این تحول شامل استفاده از ابزارهای اطلاعاتی هدفگیری و فناوری پیشرفته قدرت آتش است. ظهور فناوری پهپاد، تغییر در نقش سازمانهای اطلاعاتی را تسریع کرده و آنها را در خط مقدم عملیات جنگی قرار داده است. پیش از این ظهور، سازمانهای اطلاعاتی به عنوان وسیلهای برای جمعآوری و تجزیه و تحلیل در نظر گرفته میشدند و مرحله نهایی این فرآیند، که اقدام است، تحت نظارت سازمانهای اجرایی مانند ارتش یا نیروی انتظامی بود. با این حال، پهپادها به سازمانهای اطلاعاتی اجازه دادهاند تا با هزینه نسبتاً کم، قابلیتهای قدرت آتش خود را داشته باشند. در نتیجه، مراحل اطلاعاتی و عملیاتی که قبلاً توسط واحدها یا سازمانهای جداگانه انجام میشد، تحت یک ساختار فرماندهی واحد تجمیع شدهاند و در نتیجه، فراوانی عملیات علیه هستهها به میزان بیسابقهای افزایش یافته است. بنابراین، سازمانهای اطلاعاتی مانند میت به طور فزایندهای نظامی شدهاند و نه تنها نقش جمعآوریکننده، بلکه نقش شکارچی را نیز بر عهده گرفتهاند.
با این وجود، تحول MIT صرفاً یک تحول تکنولوژیکی نیست. اگرچه فناوری کاتالیزور نظامیسازی اطلاعات است، اما صرفاً جنبه اولیه یک پدیده بسیار بزرگتر است. تحول سازمانی که اطلاعات و عملیات را در محدوده اولویتهای تاکتیکی نظامی ترکیب میکند، بخش غرق شده کوه یخ را نشان میدهد. این ساختار سازمانی جدید، افسران پرونده، تحلیلگران هدف، نیروهای ویژه، گروههای مسلح محلی، ارتشهای کشور میزبان و فناوری پیشرفته را برای رسیدگی به اولویتهای هدف تاکتیکی در مبارزه با تروریسم متحد میکند. در مبارزه با تروریسم، هدف اصلی اطلاعات تاکتیکی خنثیسازی سلولهای مخفی است. تحت اولویتهای اطلاعات تاکتیکی که قبلاً ذکر شد، ساختار متعارف مستلزم تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از منابع مختلف توسط سازمانهای اطلاعاتی است که متعاقباً به مقامات اجرایی مسئول عملیات منتقل میشود. این را میتوان به عنوان ایجاد یک دیوار سازمانی مجازی بین حوزههای اطلاعات و عملیات دانست. منطق اصلی جداسازی اطلاعات و عملیات، فقدان ظرفیت عملیاتی سازمانهای اطلاعاتی غیرنظامی است. با این حال، ظهور فناوری پهپاد به تدریج اولویتهای اطلاعات تاکتیکی را نظامی کرده و شکاف بین اطلاعات و عملیات را از بین برده است. این تحول همچنین منجر به ساختارهای سازمانی ترکیبی جدیدی شده است که اطلاعات و عملیات را ادغام میکنند.
بر این اساس، این مقاله نظامیسازی میت را در چارچوب برنامه پهپادی میت علیه پ.ک.ک/کو.ج.ک در عراق و سوریه بررسی میکند. پس از سال ۲۰۱۹، میت به ابزاری مهم در فعالیتهای ضد تروریستی در این مناطق تبدیل شده است. این تحول میت با پیشرفت فناوری آغاز شده اما در نهایت از طریق سازگاری سازمانی حاصل میشود. در این زمینه، فعالیتهای نظامی میت زمینه غنی از پتانسیل تحقیقاتی را برای کسانی که در مطالعه اطلاعات و تروریسم مشغول هستند، ارائه میدهد. با توجه به تعامل ترکیه با بازیگران غیردولتی که ویژگیهای متنوعی را در مناطق جنگی متعدد نشان میدهند، فعالیتهای میت مسیری قانعکننده برای تحقیقات علمی ارائه میدهد. علاوه بر این، واحدهای پلیس و ژاندارمری مسئول ارائه اطلاعات ضد تروریسم در ترکیه میتوانند در معرض تحلیل مشابهی قرار گیرند.
با این حال، محرمانه بودن فعالیتهای اطلاعاتی مانع از دسترسی به اطلاعات کافی از منابع در دسترس عموم میشود. بنابراین، مهمترین چالش، دستیابی به اطلاعات دقیق و مرتبط در مورد فعالیتهای نظامی میت بوده است. منطقی است که نتیجه بگیریم استفاده از اطلاعاتی که توسط مقامات رسمی در منابع آزاد در دسترس عموم قرار نگرفتهاند، برای اهداف این مطالعه امکانپذیر نیست. در نتیجه، این مطالعه با بررسی بیانیههای مطبوعاتی و فهرست وزارت کشور از اعضای خنثیشده PKK/KCK در عراق و سوریه، فعالیتهای نظامی میت در مبارزه با تروریسم را تجزیه و تحلیل میکند. با در دسترس قرار گرفتن اطلاعات بیشتر، انجام مطالعات دقیقتر در مورد این موضوع امکانپذیر خواهد بود و مطالعات آینده ممکن است نه تنها جنبههای نظامی موضوع، بلکه ابعاد حقوقی و سیاسی آن را نیز بررسی کنند.
[1] برای مثال، مشخص است که اطلاعات انسانی مرکز مبارزه با تروریسم (CTC) در شناسایی مخفیگاه اسامه بن لادن در ابوت آباد پاکستان و محل اختفای انور العولقی در یمن نقش مهمی داشته است.
[2] نکته قابل توجه این است که این تحول محدود به سازمانهای اطلاعاتی نیست. به طور مشابه، فرماندهی مشترک عملیات ویژه (JSOC)، واحد مبارزه با تروریسم نیروهای مسلح ایالات متحده، ساختارهایی را ایجاد کرده است که اطلاعات و عملیات را مانند اسلاف قرن نوزدهمی خود ترکیب میکند. به عبارت دیگر، در حالی که CTC به طور فزایندهای نظامی شده است، JSOC فعالیتهای جمعآوری اطلاعات خود را افزایش داده است. نیروهای ویژه ویژه (TF) به عنوان بازیگران مستقل در عملیات ضد تروریسم در عراق، افغانستان، سومالی و یمن مستقر شدهاند. واحدهای TF عملکردی دوگانه دارند و هم به عنوان سلولهای عملیاتی و هم به عنوان واحدهای جمعآوری و تحلیل اطلاعات فعالیت میکنند.
[3] در ادبیات ارتدوکس آمریکایی، اطلاعات استراتژیک به عنوان اطلاعات مثبت سطح بالای سیاست خارجی نیز شناخته میشود. اطلاعات رزمی و سایر تهدیدات برای امنیت داخلی بخشی از فعالیت اطلاعات استراتژیک نیستند. اطلاعات رزمی تحت مسئولیت ادارات نظامی قرار میگیرد و مسئولیت مقابله با تهدیدات داخلی، از جمله ضد اطلاعات و ضد تروریسم، در حوزه اختیارات سازمانهای اجرای قانون قرار میگیرد.
[4] این اختلاف در اولویتهای اطلاعاتی با تأکید بر تعقیب مستقیم زرقاوی، رهبر القاعده در عراق، در سطح تاکتیکی، در مقابل تحقیق در مورد رابطه بین عراق و القاعده در سطح استراتژیک، مشخص میشود.