آینده جنبشهای اجتماعی در دوران فیلترینگ
جرقه از مهسا امینی شروع شد.
ولی قبل از آن تمایل رئیس دولت (آقای رئیسی) و وزیر ارتباطاتش یعنی آقای زارع در خصوص فیلترینگ شبکه های اجتماعی بر هیچکس پوشیده نیست.
واقعیت امر اینست که رسانه و شبکه های اجتماعی شمشیر دو لبه هست.
هم رسانه خوب داریم هم رسانه بد.
رسانه خوب منجر به اقناع می گردد
در دوران فیلترینگ شبکه های اجتماعی هم رسانه خوب را از دست دادیم و هم رسانه بد را.
جنبشهای اجتماعی به دلیل ماهیت پویای خود تدابیری در دوران فیلترینگ داشته و از شیوه های سنتی جهت ارتباط گیری استفاده می نمایند.
در دوران پهلوی نیز جنبشهای اجتماعی، رسانه و فناوری نوین در اختیار نداشتند ولی به نحو احسن جنبشها به جلو رفتند و در آخر هم موفق شدند.
رسانه های اجتماعی به دلیل ماهیت اطلاع رسانی و اقناع سازی خود نقش مهمی در مدیریت و کنترل جنبشهای اجتماعی داشته اند.
به عنوان مثال اخیراً شایعه ای تحت عنوان تجاوز فرمانده انتظامی چابهار به یک دختر بچه مطرح شده است.
به دلیل فیلترینگ شبکه های اجتماعی، رسانه های مثبت به این ابعاد نتوانسته اند بپردازند.
بازار شایعات هم همچنان داغ است.
رسانه ملی نیز ظرفیت پاسخ دهی به شایعات را ندارد.
فیلترینگ فقط بر ابهام می افزاید و ابهام سبب افزایش بی اعتمادی می شود.
روح جستجوگر انسانها نیز به دنبال حقیقتند.
اگر رسانه کیفی و کمی به اندازه کافی وجود نداشته یا فرصت مانور نداشته باشد، انسانها راه‌های جایگزین را می یابند.
در حقیقت تکیه بر فیلترینگ در عصر فناوری اطلاعات ناشی از کم اطلاعی تصمیم گیران بوده و مسکّنی بیش نیست.
پیش بینی می شود جنبشهای اجتماعی در نبود و فیلترینگ شبکه های اجتماعی، به سمت راه‌های جایگزین نظیر ماهواره جهت سازماندهی و همراه سازی مخاطبان بپردازند.
ساده اندیشی در خصوص تمایل مردم به شبکه های اجتماعی داخلی، ناشی از کم اطلاعی سیاستگذار می باشد.
سخن آخر اینکه فیلترینگ واتساپ، اینستاگرام، لینکدین اگرچه به دلیل تفکر سلبی نگرانه تصمیم گیران در خصوص قضیه مهسا امینی اتفاق افتاد ولی ادامه آن نه تنها درست نبوده بلکه سیستم های امنیتی با رسانه های جدید خارج از کنترل روبرو خواهد شد که نه تنها قابل رصد نیست بلکه قابل کنترل و فیلترینگ نیز نخواهد بود.
ضمن آنکه فیلترینگ شبکه های اجتماعی به مشاغل خانگی و استارت آپ های داخلی نیز آسیب جدی وارد کرده است.
اینها رو به اون عرزشی های پشکل مغر بگو
من از قطعی اینترنت خیلی خوشحالم
سه دسته داریم
1. مواقع حکومت و ایدئولوزی او
2. موافق حکومت و ایدوئولوزی
3. بی طرف های نون به نرخ روز خور و فرصت طلب
خب این دسته ها به سه دلیل کلی از اینترنت استفاده می کنن
1. خرید و فروش (برطرف کردن نیاز های مادی)
2. تحقیقاتی (دنبال جواب گشتن)
3. سرگرمی (وقت گزارانی و تفریح)
حکومت برای درآمد زایی از طریق تکنولوزی ارتباطات مردم رو بهش وابسته کرد. چون نه شعورش رو داشت و نه مهارت و توانایی مدیریت این فضا (عموما به پولش فکر می کرد) حالا بلای جونش شده.
با قطعی اینترنت همه رو با خودش دشمن کرده.
جدای از اینها
1. اونی که تا دیروز سرش تو موبایل بود، میاد تو خیابون که مسایل رو از نزدیک ببینه
2. بازار شایعه ها بر علیه حکومت گرمه
3. علاوه بر اینکه بر تعداد مخالفان ثانیه به ثانیه افزوده میشه، ردیابی مخالفان هم سخت شده.
4. قبل قطعی اینترنت رو اینستا هشتگ میزدن و اعتراض میکردن. الان اسپری بر میدارن و رو دیوارا مینویسن و تراکت پخش میکنن.
5.قبل این داستان تو کامنتها به هم فحش میدادن و شعار مینوشتن، الان میان تو خیابون.
6. قبلا میریختن تو یه صحفه و ریپورتش میکردن تا بسته بشه، الان میریزن تو دادگستری و پاسگاه و فرمانداری و....
این احمق های ارازل و اوباشی که شما براشون تولید محتوا میکنید، شعور مملکت داری ندارن، اگر داشتند کا رو به اینجا نمیرسوندن که مردم رو عصبانی کنند و بکشونن تو خیابون.
دیگه دیر شده، چون مردم نسبت به مدیریت فضلی مجازی و جامعه آگاه شدن و اینترنت هم که فعال بشه باز هم بازنده این داستان جمهوری اسلامی هست.
لیدر های جمهوری اسلامی که تقریبا 10 ساله نظام داره سعی می کنه اونا رو تو مردم جا بندازه هم اعتبارشون رو از دست دادن.
کسی برای مسیح علی نزاد و امثال او در بیرون و سلبریتی های نون به نرخ روز خور یا حکومتی، زیبا کلام ها و آقامیری ها و از این دست گرگ های در پوست میش تره هم خورد نمیکنه.
بهترین راه این هست که فرار کنن. در غیر این صورت طعم ظلم چهل ساله ای که بر مردم روا داشتن در عرض چند روز خواهند چشید.
این ها چمدانهایشان را بسته اند و بلیطشان سر جیبشان هست.
به شما توصیه می کنم بیایید سمت مردم تا در نشده، چون اگر مردم دستشان به شیخ کشور فروش و دار و دسته اش نرسد به شما که میرسد.
از ما گفتن.